English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5908 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
casual uplift U بالا رفتن موقتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
casual uplift U بالا بردن موقتی
Mts U بالا رفتن
aspiring U بالا رفتن
Mt U بالا رفتن
aspired U بالا رفتن
upwards <adv.> U به بالا [رفتن]
ascendance U بالا رفتن
aspires U بالا رفتن
aspire U بالا رفتن
soar U بالا رفتن
soared U بالا رفتن
soars U بالا رفتن
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
skips U بالا وپایین رفتن
remount U دوباره بالا رفتن
bump U بالا و پایین رفتن
remounted U دوباره بالا رفتن
remounting U دوباره بالا رفتن
remounts U دوباره بالا رفتن
teetered U بالا وپایین رفتن
skipped U بالا وپایین رفتن
skip U بالا وپایین رفتن
climable U قابل بالا رفتن
sewsaw U بالا و پائین رفتن
pole climbing U از تیر بالا رفتن
ascendible U قابل بالا رفتن از
ascendable U قابل بالا رفتن از
teeter U بالا وپایین رفتن
teetering U بالا وپایین رفتن
fire-raising U بالا رفتن اتش
teeters U بالا وپایین رفتن
to increase [to, by] U بالا رفتن [به مقدار]
upwell U بطرف بالا رفتن
fire raising U بالا رفتن اتش
slumps U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
climb U بالا رفتن از کوه یادرخت
climbed U بالا رفتن از کوه یادرخت
climbs U بالا رفتن از کوه یادرخت
to swirl up U بطور چرخش بالا رفتن
climbing U بالا رفتن از کوه یادرخت
swaying U بالا و پایین رفتن ناو
have money to burn <idiom> U پول از پارو بالا رفتن
to whirl up U بطور چرخش بالا رفتن
heaving U بالا و پایین رفتن ناو
fluctuate U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuated U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuates U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
capillarity U خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
fluctuable U مستعد بالا و پائین رفتن مواج
scend U در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
seesaw U بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
pillaring U بالا رفتن ستون دود به طورسریع تنوره کشیدن دود
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
elevation tracking U دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
temporary <adj.> U موقتی
make-shift <adj.> U موقتی
provisionary U موقتی
intrim U موقتی
jackleg U موقتی
provisional <adj.> U موقتی
provisory <adj.> U موقتی
makeshift <adj.> U موقتی
flying bridge U پل موقتی
interim U موقتی
pro forma U موقتی
tentative <adj.> U موقتی
extemporaneous U موقتی
treadway U پل موقتی
adinterim U موقتی
bivouacked U اردوی موقتی
bivouacking U اردوی موقتی
bivouac U اردوی موقتی
bivouac U اردوگاه موقتی
bivouacked U اردوگاه موقتی
gleams U تظاهر موقتی
barricade U سنگربندی موقتی
bivouacking U اردوگاه موقتی
basted U کوک موقتی
gleam U تظاهر موقتی
corners U انحصار موقتی
cornering U انحصار موقتی
corner U انحصار موقتی
non-resident U مقیم موقتی
non-residents U مقیم موقتی
palliative U مسکن موقتی
palliatives U مسکن موقتی
gleamed U تظاهر موقتی
temporal U موقتی زودگذرفانی
gleaming U تظاهر موقتی
baste U کوک موقتی
barricading U سنگربندی موقتی
bivouacs U اردوگاه موقتی
bivouacs U اردوی موقتی
bastes U کوک موقتی
faddle U سرگرمی موقتی
make do U چاره موقتی
make shift construction U طرح موقتی
temporariness U موقتی بودن
coalition U اتحاد موقتی
temporary error U خطای موقتی
adjournment U تعطیل موقتی
temporary gauge U اشل موقتی
temporary income U درامد موقتی
sojourner U ساکن موقتی
sojoiurn U اقامت موقتی
funk hole U پناهگاه موقتی
non resident U مقیم موقتی
phantom tumour U باد موقتی
provisionality U موقتی بودن
provisionality U جنبه موقتی
scratch file U فایل موقتی
scrip U رسید موقتی
coalitions U اتحاد موقتی
temporary storage U انباره موقتی
temporary structures U ساختمانهای موقتی
barricades U سنگربندی موقتی
sojourns U اقامت موقتی
phantom tumour U برامدگی موقتی
sojourn U اقامت موقتی
house of d. U زندان موقتی
floating bridge U پل متحرک موقتی
barricaded U سنگربندی موقتی
dugout U پناهگاه موقتی
dugouts U پناهگاه موقتی
adjournments U تعطیل موقتی
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
interregnums U دوره حکومت موقتی
interregnum U دوره حکومت موقتی
temporary data set U مجموعه داده موقتی
stop gap U وسیله یا چاره موقتی
booths U پاسگاه یادکه موقتی
interregna U دوره حکومت موقتی
Band-Aid U چارهی سطحی و موقتی
jury sturt U پایه اضافی یا موقتی
recess U تعطیل موقتی تنفس
booth U پاسگاه یادکه موقتی
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
brainstorms U اشفتگی فکری موقتی
brainstorm U اشفتگی فکری موقتی
treadway bridge U پل عبور موقتی پیاده
interim certificates U سند قرضه موقتی
interim dividend U سود سهام موقتی
interrex U رئیس حکومت موقتی
interim dividend سود موقتی سهام
interlocutory U موقتی غیر قطعی
Band-Aids U چارهی سطحی و موقتی
frame U هیکل حالت موقتی
recesses U تعطیل موقتی تنفس
dump U انبار موقتی اشغالدان
put someone up U به کسی بطور موقتی جا دادن
makeshift U چاره موقتی ادم رذل
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
casual water U تجمع موقتی اب روی زمین
hoarding U جمع اوری دیوار موقتی
hoardings U جمع اوری دیوار موقتی
epaulement U استحکام موقتی جناحی مترس
corners U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
retrench U دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
cornering U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
corner U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
assembly of notables U مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
blackout U فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی [پزشکی]
surging U تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
barracking U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barrack U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
strip U نوار مین گذاری باند فرود موقتی
to have a blackout U فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی داشتن [پزشکی]
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
glitch U خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
jumpers U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumper U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
glitches U خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
breastwork U استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
tack weld U وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
Recent search history Forum search
1لطفا بیاین دنبالمون
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1اصطلاح برای با خط یازده چی هست؟
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1Soar
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com